تیم عاشق می خواهد نه نوکر !

ساخت وبلاگ
حکایت یک  کیانمرد/ تورج عاطف  روزگار سخت است زمانی که رفیق نازنین جناب مهندس مانوسی فر در بستر بیماری باشند وخاطرات  از زنده یادان منصورخان امیر آصفی و علی آقا الهی را از زبان ایشان  نشنوم و قلم را با دلتنگی برای رفیق رقصان کنم.                             باری در افسانه ایرانیان از فر کیانی سخن می رانند  که چنین تعریف می شود:فروغی است ایزدی که به دل هرکه بتابد، از همگنان برتری یابد. از پرتو این فروغ است که شخص به پادشاهی می‌رسد، شایسته تاج و تخت می‌شود، آسایش‌گستر و دادگر و همواره کامیاب و پیروزمند می‌شود. ایرانیان قدیم پادشاهان و پیامبران خود را صاحب “فره ایزدی” می‌دانستند. فره ایزدی نشان لطف خداوندی بود و شکوه پادشاهی بدون آن بر قامت کسی راست نمی‌شد . این فر یک نشان مشهور دارد که به فروهر مشهور است و به سه پندان اشاره دارد .پندار نیکگفتار نیک کردار نیک است . این  نماد می تواند حکایت پادشاهانی باشد که بر دلها حکمرانی کردند و یکی از این پادشاهان دلها کسی است که  در باشگاهی به  همین نام ( کیان ) بازی و مربیگری کرد   . از منصور خان امیر آصفی سخن می گویم که  امروز اگر در میان ما بود ۸۹ ساله می شد  . مردی از نسل طلائی اولین تیم ملی فوتبال ایران که به المپیک 1964 توکیو رفتند. منصور خان امیر آصفی در کنار سوابق درخشان بازی در میدان سبز و داشتن سرمربی چون علی آقا الهی در امر  مربیگری شاگردانی چون پرویز قلیچ خانی و علی پروین و... داشتند و افسوس که از  میان این شاگردان کسانی بودند که بعدها به استاد امیر آصفی جفا کردند و قصه  جف تیم عاشق می خواهد نه نوکر !...
ما را در سایت تیم عاشق می خواهد نه نوکر ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tourajateef بازدید : 105 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 19:50

چه جای شگفتی دارد ؟ دلم گرفته‌است به ایوان می‌روم و انگشتانم رابر پوست کشیده‌ی شب می‌کشمچراغ‌های رابطه تاریک‌اندچراغ‌های رابطه تاریک‌اند کسی مرا به آفتابمعرّفی نخواهدکردکسی مرا به میهمانیِ گنجشک‌ها نخواهدبردپرواز را به‌خاطر بسپارپرنده مُردنی‌ست " فروغ فرخزاد "سالها پیش در روزگار جوانی آن هنگام که هنوز می پنداشتم می توان تغییری در روزگار داد در جلسه انتخابات انجمن نویسندگان و خبرنگاران و عکاسان ورزشی ایران زمین حضور داشتم و استاد عطاالله بهمنش با اشاره به رفیق بزرگوارش منوچهر خان لطیف کرد و گفت "به واقع بر عکس نهند نام زنگی کافور " براستی چگونه چنین هیبتی نام لطیف می گیرد ( روانشان شاد )امروز پس از انتخابات یا بهتر بگویم انتصابات فدراسیون فوتبال بسیاری با شگفتی می پرسند چگونه مهدی تاج با آن سوابق درخشان ! در امر سو مدیریت به فوتبال ما بازگشته است ؟ شگفتی من در آنجا است که شگفتی افراد را می بینم . تاج نمونه کاملی از همان مثل مشهور " بر عکس نهند نام زنگی کافور" است . فوتبال پر از فساد ما چرا باید تاج سری از بعد مدیریتی داشته باشد ؟فوتبال ما بی هیچ تردیدی لایق قارچ هائی است که با تباهی و فساد برای خود نام و ثروت و ... کسب کرده اند . چرا باید بیاندیشیم که فوتبال جدای از صنعت فولاد و بانکداری و کشاورزی و محیط زیست و اقتصاد و فرهنگ و روابط بین الملل ... است ؟ چرا می پنداریم که باعث شگفتی است که عامل " ویلموتس گیت " دوباره سکان دار فوتبال ما بشود و بر خلاف نامش تاجی بر سر فوتبال ننهد وتنها قارچی برای فوتبال باشد ؟ چرا می پنداریم چرخه معیوب یافتن مدیران و افراد صالح در این دیار قرار است در فوتبال به نوع دگری کار کند و مستطیل سبز ما معطر به مسئولیت پذیری تیم عاشق می خواهد نه نوکر !...
ما را در سایت تیم عاشق می خواهد نه نوکر ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tourajateef بازدید : 97 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 19:50